در مطلبي که بلافاصله بعد از ماجراي اخراج کريمي به بهانه ي شرم آور و ناجوانمردانه ي تظاهر به روزه خواري نوشته بودم ، ضمن حمايت قاطع از کريمي ، به علي دايي سرمربي مقتدر پرسپوليس پيشنهاد داده بودم که حالا وقت پهلوانيست، کينه ها را کنار بگذار و علي کريمي را به پرسپوليس دعوت کن و بگو که با کمال ميل او را خواسته و از حضورش در پرسپوليس استقبال ميکني.
خيلي ها بعد از آن مطلب که به لطف رسانه رساو بين المللي «بالاترين» ، خيلي زود جهاني شد و مورد توجه قرار گرفت، خرده گرفتند که « اين چه پيشنهادي است که داده اي ؟ دايي سايه ي کريمي را باتير ميزند، آن وقت بيايد از کريمي دفاع کند؟ تازه از آن بيشتر، اورا به به پرسپوليس دعوت کند؟آن هم با آغوش باز؟ دايي به شدت کينه اي است و حالا بهترين زمان براي زدن کريمي نصيبش گشته ، همين که سکوت کند و چيزي ضد جادوگر نگويد هم از او بعيد است، چه رسد به حمايت و دعوت » .
خلاصه که مي گفتند اين تحليل و اين پيشنهاد از واقعيت به دور بوده و مطرح کردنش هم کار بيهوده اي بوده است . اما زمان گذشت و زمستان رفت و روسياهي ...
حالا مشخص شده که اين تحليل ها چقدر به واقعيت نزديکند و به همين دليل بيشتر از اين به کنايه هاي «ذغال» هاي معرکه نمي پردازم . مي روم سراغ اصل ماجرا :
علي دايي پرافتخارترين بازيکن تيم ملي فوتبال ايران با حمايت قاطع و بي وقفه از علي کريمي ، تمام کارشناسان را حيرت زده کرد . اون نه تنها اخراج علي کريمي را محکوم کرد که اين حرکت که موجب ريختن آبروي يک انسان و يک مومن شده را به شدت زير سوال برد و گفت که ظلم بزرگي به علي کريمي شده است . او در گفت گوي هاي بعدي علي کرمي را بهترين بازيکن تاريخ ايران خواند و اعلام کرد که با آغوش باز پذيراي اعجوبه ي فوتبال ايران در پرسپوليس خواهد بود .
نميخواهم به طور قاطع بگويم که دايي پيشنهاد «شهروند-تحليلگر» را خوانده و به آن عمل کرده است ، زيرا که من جاي دايي نيستم که بدانم از کجا به اين تصميم رسيده است ، اما اين را ميدانم که «بالاترين» اينقدر برد دارد که امکان ندارد مطالب تاثيرگذارش ، ديده نشوند و به گوش مخاطب نرسند .
اين که دايي چگونه به اين نتيجه رسيد که اين گونه خوب رفتار کند، اهميت آنچناني ندارد ، مهم اين است که دايي راه ورود به قلب مردم را در پيش گرفته است . اين دايي با آن دايي که پيشتر از اين بود خيلي تفاوت دارد ، او ميخواهد مهربان باشد ، پهلوان باشد ، پهلواني که مردم پهلوانش بدانند ، نه از آن جنس «پهلوان پنبه ها» که حالا مشخص شده، حتي قهرماني هاي مدالي و زورهاي زيادي شان هم ، به لطف «با دوپينگ» و «يا دارو» بوده است ! - و خدا چه خوب، سوء استفاده گران از مقدسات عزيز مارا، رسوا مي کند- .
هميشه دوست داشتم که دايي فراتر از پيروزي ها و شکست هايش، محبوب قلب مردم باشد ، مثل کريمي ومثل ساعي و مثل اسطوره اي تکرار نشدني همچون «جهان پهلوان غلامرضا تختي». رسيدن به تختي شايد رويايي محال باشد ، اما دايي مي تواند يکي از محبوب ترين ها باشد ، حتي براي کسانيکه برفرض مثال مربيگري اش را قبول ندارند ، فقط کافيست او از اين پس، هميشه اينچنين مهربان ، شريف، باگذشت و جوانمرد باشد . من و شما هم بايد درک کنيم که دايي در آغاز راه ِ« اينگونه شدن» است ، پس با او مدارا کنيم تا اندک اندک هماني شود که دوست داريم . مطمئناً روزي خواهد رسيد که دايي آنقدر در راه جوانمردي پخته شده باشد، که ديگر روبروي رسانه خودش از خوبي هايي که کرده نگويد . قدري مدارا کنيم ؛ دايي ارزشش را دارد...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر