روز شنبه در بازي شهرداري تبريز مقابل پرسپوليس اتفاقتي افتاد که پرده از چهره پليد و ضد آذري و ضد ايراني پان گرگ هاي مدعي علاقه به آذربايجاني ها برداشت. اينان که با تحريک فوتبال دوستان ساده و بي کلک تبريزي در پي رسيدن به اهداف شوم خود هستند؛ از ابتداي بازي علي دايي و کريم باقري دو قهرمان غرور آفرين آذري ها که در سال هاي اخير به نوعي نماد آذربايجان و باعث غرور مردم اين منطقه- و البته تمام ايران- بوده اند را مورد شديد ترين اهانت ها قرار دارند. آنها با اين کار ثابت کردند که کوچکترين ارزشي براي قوميت آذري قائل نبوده و تمامي ادعاهاشان دروغي بس بزرگ بوده که از آن براي سرپوش گذاشتن به اهداف پليدشان استفاده ميکنند.
توهين مدام پان گرگ ها به قهرمانان آذري، نه تنها خشم مردم وطن دوست آذربايجان را برانگيخته است که در حال شکل دادن موجي عظيم از سراسر ايران و از اقوام مختلف در اعتراض به اين حرکات وقيح ضدايراني و مدام پان گرگ هاييست که پرچم بيگانه را در خاک مقدس ايران تکان مي دهند و در کشور کورش و داريوش و کاوه و آرش و بابک، نام نامربوط «آتاتورک» را فرياد ميزنند.
به تمام پان گرگ ها توصيه مي کنم که ار خشم اين مردم وطن دوست بترسند. صدام حسين با آن همه دب دبه و کب کبه اش و با پشتيباني تمام دنيا، نتوانست حتي يک وجب از اين خاک آسماني را از سرزمين مادري جدا کند و ايرانيان از تمام اقوام در هشت سال دفاع مقدس،آنچنان در راه وطن جان فشاني و ايثار نمودند که صدام و صداميان با تمام پشتيبان هاشان مجبور به فرار شدند. شما و اربابانتان که انگشت کوچک صدام هم حساب نمي شويد، پس حساب کار خود را بکنيدو از خشم اين مردم بترسيد.
اگر هم در وطن پرستي مردم آذربايجان شک داريد، سري به گلزار شهداي تبريز بزنيد، به سادگي تمام ، متوجه ميشويد که مردم آذربايجان چقدر ذره ذره ي اين خاک مقدس را دوست دارند و در راه حفظ آن، از جان گذشتن برايشان ساده ترين کار است.
اينجا مصر نيست که به زور و به مکر، هويت مردمانش را بشود تغيير داد؛ اينجا ايران است ، سرزمين بابک خرمدين.چشم هايتان را باز کنيد و از خشم فرزندان بابک بترسيد.
شما، آذري ها را ترکيه اي مي خواهيد و هر کس بگويد که من آذري ام نه ترکيه اي؛ هدف بي شرمانه ترين اهانات شما قرار مي گيرد. ذات ضد آذري و ضد ايراني شما ديگر بر همگان روشن است؛ تا صبر ملت وطن دوست ايران به سر نيامده، بساطتان را جمع کنيد و به همان ترکيه برويد؛ اينجا ايران است و ايران سراي بيگانگان نيست.
پيام مردم ايران از هر قوم و هر شهر و هر طايفه اين است؛
« ننگ بر پان گرگان»
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
با سلام. دوست عزیز من نمی دانم شما دقیقا در کدام مختصات فکری قرار دارید. ولی سخنانی چنین تند و تابع احساسات از سوی هر کسی می تواند صادر شود، جز "شهروند تحلیلگر". اینکه شما از موضوعی به خشم بیائید و با یک سلسله دشنام صورت مساله را به یک عده وابسته به بیگانه تقلیل دهید حتی اگر به زعم خود سرانجام از این میدان فاتحانه بیرون بیائید هیچ تاثیری در آنچه در آذربایجان ایران می گذرد نخواهد داشت. بایسته آن است که صبورانه و محققانه وارد گود شوید و پیش از هرگونه قضاوت طرفدارانه علت و زمینه بروز چنین اتفاقات و تفکراتی را بررسی کنید. بی شک مبارزه با تبعیض ها و تحقیرهای قومی و زبانی بیش از چنین خشم گرفتن هایی به مداوای دردهای تاریخی اقوام ایران کمک می کند.
پاسخحذفدوست عزیز، متاسفانه من نمی تونم عضو بالاترین بشم، اما لطف کنین، دقیقاً از دوستانی که آتاتورک پرست شده اند، و هر بلایی که سر تمامی مردم ایران میاد، رو نمی بینن و فقط فکر خودشون هستند، بپرسین:
پاسخحذف1. چرا جمهوری اسلامی نماینده نژاد پارسی شده؟ خلخالی و امثالهم پارس بودند؟
[جمهوری اسلامی با حرکت ملی گرایانه ای مخالفه! پان تورک ها همونقدر تحت فشار هستن که پان ایرانیست ها]
2. در طول تاریخ چند تا سلسله پادشاهی پارس داشتیم؟ به ویژه پس از اسلام؟ که هر چی پیش میاد کاسه کوسه ش رو سر پارس ها می شکونند؟؟؟
قاجار ها خیلی دور نیستن که فراموش کنیم چه بلایی سر این کشور و مردم اوردن!
متاسفانه مسائل اجتماعی و فرهنگی و از جمله احساسات و عکس العمل های ناشی از فشارها و تبعیضات قومی، مسائلی نیستند که بتوان با کل کل کردن و چنین نگاه ساده انگارانه ای به تاریخ نسخه شان را پیچید. آنچه پیش روی ماست در واقع تقاضای حقوق انسانی برابر و رفع کامل تبعیض ها و تحقیرهای قومی و زبانیست.
پاسخحذفرفتار خشنی که حکومت جمهوری اسلامی با همگان دارد تنها قسمتی از قضیه است. سخن آنجاست که برخورد روشنفکران و مردم نیز با مساله اقوام و زبانهای دیگر در بسیاری از موارد فارغ از درک حقوق انسانی گروه های قومیست.
اگرچه توهین و فحاشی گروهی از تماشاگران تبریزی به هیچ وجه صحیح نیست، اما نباید از یاد برد که فحاشی گروهی از تماشاگران طرفدار پرسپولیس به ترک ها (و نه فقط تیم تراکتورسازی) متاسفانه در بین بسیاری از مردم با سکوت و ساده انگاری برگزار شد. (همانگونه که همواره لطیفه سرایی برای اقوام و زبانها و اهالی شهرهای مختلف حق طبیعی تلقی می شود). هنگامی که ما خود همدلی ملی ایرانیان را با روا داشتن چنین تحقیرهایی خدشه دار می کنیم، باید منتظر از هم پاشیدن مولفه های اتحاد اقوام نیز باشیم.
آنچه دل شما را به درد آورده است در درجه اول حاصل عملکرد ما ایرانیان نسبت به همدیگر است.
بیایید قبل از معلول ها ابتدا علت ها را (که غالبا در درون خودمان است) چاره کنیم.